بی حوصله ام ):

اخیرا دیگه حوصلم نمیاد پستای کسایی که دنبال می کنمو بخونم ):

نم دونم چرا ):

فقط می زنم روش که ستاره ش خاموش شه (:

fatemeh hajihoseini ۲ ۳

من یک دخی هستم!

من یک خواهری هستم،من یک خاله هستم،من خیلی چیزا هستم،ولی از همه مهم تر،من یک دخی هستم!

fatemeh hajihoseini ۱ ۲

باغبونی و اشتراک یه حس خوب (:

یه چن وقتیه دارم عدس می کارم (:
یه پیشنهاد هم می خوام به شما بدم.
از همین امروز،همین امروز،یه چیزی بکارید.
هر چیزی که قابل کاشتن باشه،هر چیزی که دوست دارید.
براش(یا براشون) اسم بذارید و مثل یه بچه ی کوچیک باهاش رفتار کنید.
رشد کردنشو ببینید و ذوق کنید و.....
تمرین خوبیه برای احساس مسئولیت پذیری،برای اینکه یاد بگیریم از یه نفر مراقبت کنیم.
مطمئنم اگه این کار رو بکنید،کاملا مامانتونو درک می کنین (:
البته برای این کار پو هم هست ولی پو نمی تونه اون حس رو منتقل کنه،چون فقط یه چیز مجازیه،اما گیاه واقعیه و رشد می کنه و اگه مراقبش نباشین،واقعا از بین می ره و اون موقعست که می فهمین چقد بهش علاقه داشتین.
از همین امروز شروع کنین (:
*************************************
بعدا عکس عدس جونامو می زارم (:
الان حسش نیست (:

fatemeh hajihoseini ۰ ۲

دیس ایز مای رویال شو (:

1-عکس را مشاهده می فرمایین؟

عشق منو مشاهده می فرمایین (:

ینی عشق این کفشام (:

به خصوص گل گلیش

2-من که همیشه برا عید کتونی می خرم (:

یه کفش عید بخری،بعد یکی هم اول مهر بخری؟

خب چه کاریه؟همون اول یه کتونی می خری که به درد هر دو تا فعالیت هم می خوره (:

3-رفته بودیم کفش بخریم با مادر جان؛خریدیم (:

بعد مادرجان گفت بیا کفش هم بخریم (:

منم از خدا خواسته (:

گفتم باوشه بخریم (:

بعد رفتیم تو مغازه یک عدد کفش بسی زیبا دیدیم،سیاه داخل گل گلی (:

عین مانتو عیدم (:

بعد فروشنده گفت زیر 36 نداریم ازش ):

ما هم 38 ):

ناراحت ):

همه ی 38 ها هم پاشنه دار ):

که هیچ وقت نمی خریم ):

یه مغازه هم رفتیم گفت کلا بالای 36 موجود نمی باشد همه اش زیر 36 عست ):

4-شما کفش چجوری می خرین برا عید؟

5-اولین باره دارم وسط می نویسم (:

6-ماهی قرمز خریدین؟

7-(:

fatemeh hajihoseini ۱ ۳

9+1 صحبت از خنده

1-آیا اصولا ما ایرانی ها آدم های بی بخار و افسرده ای هستیم؟
2-آیا ایرانی ها اصلا نمی دونن شادی ینی چی و همش تیریپ افسرده ور میدارن؟
3-آیا ما ناراحتیم؟
4-جواب سوال های بالا به نظر من یه نــــــــــــــــــه بزرگه،از نوع نه های محسن چاووشی تو «کجایی» (:
حتما لازم نیست ایرانی ها (و کلا مردم جهان) حتما هر جایی که هستن،یه لبخند گنـــــــــــــده ی این شکلی (: رو صورتشون باشه تا بگیم مردم شادی هستن.
5-آیا می شود در هر مکانی خندید و شاد بود؟
6-بله می شود،ولی لزوما کار خوبی نیست.آیا شما در مراسم ختم مردم می خندید؟ معلومه که نه.ولی اگه یه جایی عروسی یا جشن تولد باشه،لازم یه اخم گنـــــــــــده رو صورتتون باشه.اگه هم ناراحتین،خب چرا می ری برادر؟مگه مجبوری؟شما برو همون مجلس ختمت رو برگزار کن (:
7-خندوانه رو یکشنبه تا پنجشنبه ساعت 11 از شبکه نسیم ببینین (:
8-اگه هم دیجیتال ندارین،به قیافه ی رامبد وقتی می خنده فکر کنین،خود به خود می خندین.خندوانه هم نمی خواد (:
9-یه لایک هم بزنین زیر این پست (: خدا خیرتون بده (:
9+1-بخند (:
fatemeh hajihoseini ۴ ۳

سلام بر بهار (:

1-شکوفه ها در اومدن.درختها هم جوونه زدن.همه چیز خوشگل تر و رنگی تر شده.

2-از بس اطرافم خوشگله دست به دوربین شدم (:

یه عالمه عکس گرفتم که تعدادی رو هم انتشار دادم (:

3-والا همه جا می گن بهار که میاد درختها از خواب بیدار می شن.ولی عقیده ی من اینه که جوون می شن.خودتون یه لحظه فکر کنین،زمستون شاخه های درختها مثل چروکهایی که روی صورت آدماست و وقتی بهار می شه،این چروکها می رن و جای خودشون رو به جوونه ها و شکوفه های ریز و خوشگل می دن (:

4-خیلی وقت بود نیومده بودم.

5-داریم خونه تکونی می کنیم (:

سلام بر بهار (:

fatemeh hajihoseini ۲ ۲

(:

شدم کارخونه ی تولید تاپیک (:

اینجا:forum.pioneer-life.ir

تاپیکهای گوهر بارمو می تونین ببینین (:

(:

fatemeh hajihoseini ۴ ۳

خدا را صدا کن

شما هم حتما آدمایی رو دیدین که وقتی با خدا کار دارن،سرشون رو می گیرن بالا و بلند بلند داد می زنن و با خدا صحبت می کنن.حالا هر چی هم باشه؛شکر،گله،دردودل و....

ولی من،هر وقت که با خدا کار دارم،می رم توی ذهنم،و اونجا با خدا صحبت می کنم.مگه نمی گن خدا همه جا هست؟من هم احساس میکنم که خدا باید توی وجود من باشه.برای همین هم می رم تو ذهنم تا اونجا با خدا خلوت کنم.این روش خیلی موثر تر از داد زدنه.

شما چطور با خدا حرف می زنین؟

fatemeh hajihoseini ۳ ۳

باد

Clouds nature umbrellas skyscapes windy wooden fence wallpaper

1-زمان 5 6 سالگی من یه کارتونی به اسم(احتمالا)عمو هوهو.در مورد یه بادی بود که شبیه پیرمرد بود.خیلی هم مهربون بود و هی به همه کمک می کرد.من که عاشقش بودم وقتی شروع می شد فاصله من با تلویزیون به 1 میلی متر کاهش میافت (:

2-یه بار رفته بودیم کوه،ریواس چیدن،مهدیه یادش هست :)،پا شدیم رفتیم بالا ترین نقطه ی کوه.انقدر بادش شدید بود که اگه خودت رو شل می کردی،می تونستی تو آسمون پرواز کنی (: و البته بعدش هم استخونات خرد بشه (:

3-امروز باد خیلی شدیدی می اومد.یه طوری که انگار یکی دستگیره ی در رو از بیرون گرفته می خواد دستگیره رو از جا دربیاره بیرون.

4-بهترین آب و هوای دنیا به نظر شما چیه؟به نظر من مخلوط بادی و آفتابی.می تونی وایسی زیر نور آفتاب،همون طور که داری ویتامین دی تولید می کنی،سرت رو بگیری بالا و باد بخوری.

*******************

اینم اولین تراوشات ذهن خطرناک من (:

راستی اون عکسه،تا حالا چترتون اون شکلی شده؟برای من که زیاد،خیلی زیاد!

fatemeh hajihoseini ۶ ۲
دختری خل،چل،شلوغ،شیطون،نیش تا بناگوش باز با ذهنی شلوغ (:
(ممنون از پنجاه و سه تا بیانی که خل و چلیات منو دنبال میکنن (; )
پیوند های روزانه
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان